سه شنبه 3 بهمن 1396 |
وقتی که غروب میشه دلم میگیره به خدا.
نمیخوام حتی باشم یه لحظه بین ادمها.
وقتی که غروب میشه بغضی گلومو میگیره.
عشقی که تو سینه دارم، اروم اروم میمیره.
غروبها من سر راه به انتظارت میشینم.
تا بیای اومدنت رو اروم اروم ببینم.
یادمه موقع رفتن گفتی یک روزی میای.
گفتی منتظر بمون اگر که تو من رو میخوای.
وقتی که غروب میشه توی دلم میگم که کاش.
می اومد اون یه روزی تا که می افتادم به پاش.
وقتی که دلم گرفت ،بی اختیار روگونه هام.
دونه دونه میشن جاری اشکهام از توی چشام.
غروب هارو دوست ندارم اخه خیلی غم داره.
غروبها غصه هامو همش بیادم میاره.
*حیدری*( مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|