دو شنبه 18 اسفند 1399 |
هفت شهر عشق را عطار گشت
آمد و یک گوشه ای تنها نشست
بغض کرد و گریه او آغاز کرد
سفره درد دلش را باز کرد
گفت عمر خویش را کردم هدر
در پی عشق بوده ام بس در به در
من نمودم هر کجایی جستجو
یک نشان حتی ندیدم من زِ او
روز و شب آواره و حیران شدم
از فراق عشق خود گریان شدم
حال فهمیدم که کردم اشتباه
عمر خود را بهر عشق کردم تباه
*حیدری *(مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|